حسام الدینحسام الدین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه سن داره

نی نی دردسر

مدرسه.....

اولین روز دبستان بازگرد  // کودکی ها ، شاد و خندان بازگرد باز گردای خاطرات کودکی//بر سواراسب های چوبکی   خاطرات کودکی زیباترند//یادگاران کهن مانا ترند درس های سال اول ساده بود //آب را بابا به سارا داده بود   درس پند آموزروباه وخروس//روبه مکارودزدوچاپلوس روزمهمانی کوکب خانم است//سفره پرازبوی نان گندم است   کاکلی گنجشککی باهوش بود //فیل نادانی برایش موش بود با وجود سوزوسرمای شدید//ریزعلی پیراهن ازتن می درید   تا درون نیمکت جا می شدیم//ما پرازتصمیم کبری می شدیم پاک کن هایی ز پاکی داشتیم //یک تراش سرخ لاکی داشتیم   کیفمان چفتی به رنگ زرد ...
9 مهر 1393

سومین سالگردعروسی به همراه قندعسلم.....

قندعسل مامان من وبابایی درتاریخ 31 شهریور سال 1391زندگی مشترکمون روآغازکردیم..... و درکنارهم باخوشی وسلامتی کامل زندگی جدیددونفره روشروع کردیم مامان جونم بعد9ماه زندگی دونفره فهمیدیم که جمع خانوادمون داره کامل میشه وداریم میشیم سه نفره..... راستی مامانی من وشما بابایی روباهدیه هامون غافلگیرکردیم البته بیشترما غافلگیرشدیم چون نمیدونستیم بابایی ازقبل کادو خریده ونمیخواست به روی مابیاره عشقم..... اینم ازهدیه بابایی به من وای که چه سلیقه ای داره بابایی... وامااز هدیه مابه باباجون ..قابل شمارونداره.... واماازهدیه جیگرمامان به ...
4 مهر 1393
1